سلام
خیلی باید ببخشید که یه مدت نبودم . راستش یک سری مشکلات پیچیده برام پیش اومده بود هر چند که هنوزم در گیرشون هستم ولی خوب به خاطر اینکه بد قول نباشم الان اپ کردم که ای کاش هیچوقت اپ نمی کردم. راستش وقتی اومدم دیدم وبلاگ مثل خونه ایی می مونه که سالهاست کسی توش رفت و امد نداشته . اصلا انتظار همچین بی معرفتی ای نداشتم.
یه جورایی دلم شکست
حداقل از جینگیلی همچین انتظاری نداشتم. فکر می کردم در نبود من وبلاگو می چرخونه ولی...
خوب اینقدر ناراحت بودم که به کل فراموش کردم چی می خواستم بگم
هرچند که چند روزی از ماه رمضون می گذره ولی از صمیم قلبم این ماه قشنگ و پر برکت رو یه تمام مسلمونای عزیز بخصوص دوستای گلم تبریک می گم امیدوارم نهایت استفاده رو از این مهمونیه زیبا ببرید واسه ی ما هم دعا کنید
خوب دیگه من باید زحمتو کم کنم تا یه سلام دیگه خدا نگهدار
پی نوشت...ساعت ۳:۳۰ بامداد..همون سحر خودمون...شنبه ۳۱ شهریور...
سلام...هیشکی که نمیاد اینجا..حداقل سلام به خانوم فینگی گلم...
راست میگه این فینگیلی خانوم..خداییش خیلی بی معرفتین..خیلی خیلی..ما هیشکدوم توقعی نداریم...هیچکدوم ..ولی اینم اخر بی معرفتیه...(ادم حرفایی که رو داش قلمبه میشه رو باید بزنه بعضی وقتا)...
و اما در مورد بی معرفتیه من..یعنی اقا جینگیلی...
اینم راست میگه خانوم فینگیلی..ولی خیاوم فینگیلی به خدا بعد از اون سفر یک هفته ایم این کامپوتر لعنتیم راب شده و به کل ابروی مارو برده...یکی دوشب یخورده بهتر بود ومدم جوابای کامنتای اون وبلاگمو دادم بعد باز دوباره خراب شد و داغون شد کامی...همینجورم بی کامی بودم تا مشب که اخرش کامیه پسر خاله رو کش رفتیم اودم..به خدا خیلی دلتنگ هم تو خانوم فینگیلی و هم اینجا بودم...ولی اینجور شد که فک کنی بی معرفتم..
بازم معذرت میخوام..حق داری..ولی قهر نکن خواهشا.....سعی مینم زود به زود دیگه همیشه بیام...
به قول خانوم فینگیلی واقعا این ماه ماه قشنگ و عزیزیه..من که خیلی خیلی دوسش دارم..التماس دعا..منم دعاتون میکنم..خوش باشین و موفق...
خانوم فینگیلی بازم معذرت..افو کن مارو...خوش باشی..فعلا...